- ابل سنگی
بختک، مترسک
معنی ابل سنگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سَ)
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی بی سنگ. سبکی. جلفی. بی وقاری. جلافت. عدم رزانت. بی متانتی. (یادداشت مؤلف) :
ور ز بی سنگی سرّ دل خود کشف کند
در زمان زیر و زبر سنگ شود همچو کشف.
سوزنی.
نیست در شهر سست فرهنگی
هیچ عیبی بتر ز بی سنگی.
اوحدی.
رجوع به سنگ شود
ور ز بی سنگی سرّ دل خود کشف کند
در زمان زیر و زبر سنگ شود همچو کشف.
سوزنی.
نیست در شهر سست فرهنگی
هیچ عیبی بتر ز بی سنگی.
اوحدی.
رجوع به سنگ شود
(سَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 92 هزارگزی جنوب خاوری درمیان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر با 95 تن سکنه و آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شلغم و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
(سَ بُ سَ)
لغت نامه دهخدا
جلفی. نادانی. سبکسری:
جز این هرچه در خارش آرد قلم
سبک سنگیی باشد از بیش و کم.
نظامی
جز این هرچه در خارش آرد قلم
سبک سنگیی باشد از بیش و کم.
نظامی
